tanha

چــِـهـ خــُـوبْـــ مـیـشُــدْ تـُـــو هــَمـیــــنْ رُوزآ ...

خــُـدآ مـیــُـومــَـد و بـوسـَــمْ مـیــــكـَرْدُ و

بــَعْـدْ مـیـگــُفْـــتْــ:

ایــن چــَـنـْـدْ وَقـْـــتْـ دآشْـتـَـمْ بـآهـــآتــ شـُـوخـــی مـیــــكــَـرْدَمْ...

بــِـبـیـــنـَمْ جــَنــْـبـَــشـو دآری یـــآ نــَـهـ.

+نوشته شده در یک شنبه 28 دی 1393برچسب:,ساعت12:42توسط faezeh | |

امشب دفتره خاطراتم را باز کردم … 

چه بوی سیگاری میداد ورق زدم …. 

 چه خاطراته زیبایی…  

ورق زدم…  

گریه کردم…  

ورق زدم…  

سیگار کشیدم…  

در عالمه دیگری بودم…  

به قدیم برگشتم…  

در خیالم دوباره به آغوش کشیدمش…  

دوباره بوسیدمش… 

 و دوباره عاشقانه نگاهش کردم…  

از خود بی خود شدم ...  

ناگهان شعله های شومینه زیاد شد.. .

به خودم آمدم … 

 دفترم در آتش میسوخت…  

تمام خاطراتم همه و همه… 

 خاطرات خوشی که اکنون برایم زهر شده بود تلخ و کشنده.. .

 باور نمیکنم من امشب دفتره عمرم را در آتش سوزاندم…‬

+نوشته شده در یک شنبه 28 دی 1393برچسب:,ساعت12:41توسط faezeh | |

دارم صدات میکنم میشنویی؟

 

خـــــــدا حالم خیلی خرابه 

 

خودت شاهد عذاب کشیدنم هستی....

 

نذار عذاب بکشم تموم کن

 

من که بهت همیشه میگم من حاظرم برا رفتن....

 

خدا تو از وجودم خبر داری.....

 

تو که میدونی چقد دوسش دارم....

 

تو که میدونی عاشقشم....

 

توکه میدونی بدون اون میمیرم.....

 

توکه میدونی تمام زندگیمه....

 

با اینکه همه اینارو میدونی بازم مارو بهم نمی

 

رسونی؟؟؟؟!!!!

 

من سهمم از این دنیا چیه....؟؟؟

 

من سهممو میخوام ازت.....!!!!

 

من اونو میخوام .....

 

عاشقشم..... 

تنهایی یعنی؟؟؟

+نوشته شده در یک شنبه 28 دی 1393برچسب:,ساعت12:40توسط faezeh | |

ازکجاشروع کنم؟ 

ازعشقم؟نه 

ازبابام؟اینم نه 

اهااول ازمامانم... 

مامانی؟یادته ازدستم عصبانی میشدی میگفتی ایشالاجوون مرگ شی؟ 

دیدی تو جوونی رفتم؟ 

یادته میگفتی خیرنبینی؟ 

دیدی از زندگیم خیرندیدم؟ 

دیدی دعات گرفت؟ 

پ حالاواسه چی گریه میکنی دادمیزنی میگی توروخداپاشو؟ 

صداتومیشنوم مامان ولی نمیتونم جوابتوبتوبدم... 

بابا؟بابای همیشه عصبانیم؟ 

توروخدادیگه بخاطرمن گریه نکن... 

بخاطرمنی که ارزشی واست نداشتم... 

صدام نزنین که بیدارشم...بخدانمیتونم...واسه همیشه خوابیدم... 

یه چیزی بگم؟ 

به این زودی خاکم نکنید...دوباره غسلم بدیداخه من دلم هنوز خونه... 

عشقم بیشترین حرفوباتودارم... 

ولی حرفای دلموهیچ کس نفهمید 

فقط یه روز مورچه ها میفهمن... 

روزی که زیرخاک گلموبه تاراج میبرن... 

عشقم گریه نکن نبینم اشکاتو... 

من خیلی دوست داشتم ولی باورنکردی 

فقط یه خواهش ازت دارم... 

به مرده شوربگوناخوناشوکوتاه کنه... 

بدنم زخمیه... 

تو که بهم رحم نکردی... 

لااقل اومداراکنه... 

به قول خودت رفتنی باید رفت... 

منم رفتم... 

حرف اخرم... 

غریبه... 

توای که بعد من جامومیگیری... مراقب عشقم باش... 

تنهاش نذار 

+نوشته شده در یک شنبه 28 دی 1393برچسب:,ساعت12:39توسط faezeh | |

سلامتی هق هق هایی که ﭘﺴﺖ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺩﻟﯽ آرﻭﻡ ﺷﻪ... 

+نوشته شده در یک شنبه 28 دی 1393برچسب:,ساعت12:38توسط faezeh | |

به سلامتی روزی که...

اسمم بیادرولب رفیقام...

پوزخندبزنن وباپشت دست اشکاشونوپاک کنن...

وبگن...

هـــــــــــــــــــــی ...

کی فکرشومیکرد

+نوشته شده در یک شنبه 28 دی 1393برچسب:,ساعت12:38توسط faezeh | |

  بگــذار توی همیــن یـک جملــه دوبـــاره عاشقِ هم باشیـــم     

 

     مــن نامَـت را صــدا مــی کـنـــم تـــو بـگـــو جانَــم  

+نوشته شده در یک شنبه 28 دی 1393برچسب:,ساعت12:36توسط faezeh | |

مهم نیست نوشته های درهم و برهم مرا بخوانی یا نه!!!!

من برای دل خسته ام می نویسم؛

می خواهی بخوان....

می خواهی نخوان....

فقط خواهش می کنم!!!!

اگر خواندی....

عاشقانه هایم را تقدیم به او نکن،

من این هارا برای تو سروده ام نه برای او:(

+نوشته شده در یک شنبه 28 دی 1393برچسب:,ساعت12:35توسط faezeh | |

 

دخترکم برای کسی که برایت نمیجنگد نجنگ....

 

چرا اشکهایت را هر روز پاک کنی....کسی که باعت گریه ات می شود پاک کن....

 

دخترکم به سوی کسی که ناز می کند دست نیاز دراز نکن....بیاموز این تو هستی که باید ناز کنی....

 

دخترکم تو زیباترینی.....همیشه با این باور زندگی کن......خودت را فراموش نکن.....

 

شاید گریه با خنده ات برای بعضی ها بی ارزش باشد....

 

اما به یاد داشته باش.....

 

کسانی هستند که وقتی میخندی جان تازه میگیرند.....

 

دخترکم هیچگاه برای شروع دورباره دیر نیست....اشتباه که کردی برخیز....اشکالی ندارد...

 

بگذار دیگران هرچه دوست دارند بگویند....

 

خوب باش ولی سعی نکن این را به دیگران بفهمانی....کسی که ذره ای شعور داشته باشد خاص بودنت را در می یابد......

 

پاییز است....زیاد میشنوی هوا دو نفرهاست....!به درک که دو نفره است....تنها قدم زدن دنیای دیگری دارد.......

 

دخترکم شاید شاهزاده را همه بشناسند....اما باور داشته باش....برای پدرت تو ملکه هستی....

 

گریه کرده ای؟؟؟رنج کشیده ای؟؟؟؟اذیتت کرده اند؟؟؟؟عیبی ندارد...

 

نگزار تکرار شود.....گاهی تکرار یک درد دردناک تر است.....احساس تو با ارزش است خرج هرکسی نکن...

 

از تمام مرد هایی که میبینی و متلک نثارت می کنند ممنون باش....

 

ممنون باش که که هر روز لطافت تورا،ظرافت تورا؛زیبایت را یاداور می شوند.....

 

دخترکم تو با ارش ترین موجود زمین هستی هیچگاه فراموش نکن.

 

 

 

+نوشته شده در یک شنبه 28 دی 1393برچسب:,ساعت12:34توسط faezeh | |

هی زندگی....!!!!!!!!

 

میدونی چیه....؟!؟!؟!؟!

 

دیگه فاز کردنت نیست.....

 

+نوشته شده در یک شنبه 28 دی 1393برچسب:,ساعت12:33توسط faezeh | |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد