tanha


سخته ... درد داره

ساعت 01:00 شب وسط کلی لوس بازیای عاشقونه

و هزار مدل قربون صدقه های از ته دل

یه sms بهش میدی با این مضمون

"aziizam esheghetam" 

یک دقیقه بعد ..

دو دقیقه یعد......

سه دقیقه ....

دقیقه ها پشت هم میگذره و تو منتظری

اونم بهت بگه "man bishtar"

اخه قبل اینکه شبا باهاش حرف نزنی خوابت نمیبره

نگران میشی ...

بهش زنگ میزنی

داغون میشی...

خورد میشی ...

پیر میشی...

قلبت ب درد میاد...

دستات به لرزه میوفته....

بغض راه نفستو میگیره ...

اشک تو چشمات حلقه میزنه

فقط با شنیدن این صدا :

"مشترک مورد نظر در حال مکالمه است"گریه

+نوشته شده در شنبه 4 بهمن 1393برچسب:سخته ,,,,ساعت1:2توسط faezeh | |

شنیدی میگن مشکلات ادمو مرد میکنه ؟
پس چرا بعضی ها به جای مرد شدن نامرد شدن ؟
چرا نارو میزنن ؟
یادشون رفته خدا ان بالاست ؟
خدا چرا این همه مشکل برات درست کرد ؟
نمی خواست مردت کنه ؟
چرا نامرد شدی ؟
می خوای ان دنیاتو خراب کنی ؟
نابود شدی ؟سوختی ؟
چرا نابود می کنی ؟
چرا اتیش می زنی ؟
مگه دردشو حس نکردی ؟مگه اشکت در نیو مد ؟
چرا اشک ادمارو در میاری ؟
می خوای دلت خنک شه ؟
بابا دمت
حیا رو خوردی 1 لیوان اب ام روش

 

 

+نوشته شده در جمعه 3 بهمن 1393برچسب:,ساعت23:57توسط faezeh | |

وقتی روزگار شما را در شرایط سخت قرار میدهد،
نگویید: " چــــــرا مــــن؟"
بگویید: " نشـــــونت میـــدم!"

 

+نوشته شده در جمعه 3 بهمن 1393برچسب:,ساعت23:55توسط faezeh | |

درد دارد !
وقتـــی مـی رود …
و همــه مــی گــویند : دوستتــــــ نداشتـــــ …
و تـــو نمــی تـــوانـی بــه همــه ثـــابتــــ کنـــی
کــه هـــر شبـــــــ
بــا عـــاشقـــانه هــایـش خـــوابتـــــ مــی کــرد !!

 

+نوشته شده در جمعه 3 بهمن 1393برچسب:,ساعت23:50توسط faezeh | |

تـــــو چه میفهمی...

حال و روز کسی را که دیگر...

هــــــــیچ نگاهی دلش را نمی لرزاند...

 

+نوشته شده در یک شنبه 28 دی 1393برچسب:,ساعت13:16توسط faezeh | |

آرامتــر تكــانـش دهیــد...


مـَـرگ مَغـــزی شُــده...بــایـد زودتـــر دفــن شــود...


چیـــزی بــَرای اِهـدا هـــم نــدارد...


اِحســـاسَـــم استــــ !


تــــا همیـن دیــروز زنـده بـــود


خـــــودمــ دیـــدمــ ،


كِســـی لِهــــش كــــــرد و رَفــتـــــ..!

 

+نوشته شده در یک شنبه 28 دی 1393برچسب:,ساعت12:48توسط faezeh | |

شب تولدم همه گفتن ارزوبکن شمعتوفوت کن  ...   

چشماموبستموارزوکردم شمع فوت کردم...   

مامانم گفت من میدونم چی ارزوکردی پول .. . 

داداشم گفت ماشین  ... 

دوستام گفتن ی عشق پولداروخوب ... 

من به همشون فقط نگاه کردموخندیدم ... 

تودلم گفتم ... 

ارزوکردم شمع تولدامسال دیگه ام روسنگ...  

 قبرمروشن کنیدوجای من بادشمعوخاموش کنه ... 

هــــــــــــــــــــــــــــیس ... 

فقط بگوامین ... 

به سلامتی اون شب..

+نوشته شده در یک شنبه 28 دی 1393برچسب:,ساعت12:47توسط faezeh | |

شب تولدم همه گفتن ارزوبکن شمعتوفوت کن  ...   

چشماموبستموارزوکردم شمع فوت کردم...   

مامانم گفت من میدونم چی ارزوکردی پول .. . 

داداشم گفت ماشین  ... 

دوستام گفتن ی عشق پولداروخوب ... 

من به همشون فقط نگاه کردموخندیدم ... 

تودلم گفتم ... 

ارزوکردم شمع تولدامسال دیگه ام روسنگ...  

 قبرمروشن کنیدوجای من بادشمعوخاموش کنه ... 

هــــــــــــــــــــــــــــیس ... 

فقط بگوامین ... 

به سلامتی اون شب..

+نوشته شده در یک شنبه 28 دی 1393برچسب:,ساعت12:45توسط faezeh | |

سلامتی اونی که دوست داشتم مال من شه... 

اما... 

جلو چشم مال یکی دیگه شد...

+نوشته شده در یک شنبه 28 دی 1393برچسب:,ساعت12:44توسط faezeh | |

بعضی وقتا ...

اونقدردلت میگیره... 

که به خداهم میگی...  

خدایا... 

تـــــــــــوروخدا...

+نوشته شده در یک شنبه 28 دی 1393برچسب:,ساعت12:42توسط faezeh | |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد